به وبلاگ علی شهریور خوش آمدید ...

هویت و اصالتت را از دست نده 💎

يكشنبه, ۹ آذر ۱۳۹۹، ۰۴:۲۹ ب.ظ

روزی گربه ای
عاشق گنجشکی زیبا شد
اما
گنجشک همیشه طبق
غریزه از دست او می‌گریخت
این تعقیب و گریز در آخر
گنجشک را
خسته کرد
پس از بالای درخت به گربه
پیغام داد: که اگر میخواهی
مرا
صاحب شوی باید دندانها
و چنگالهایت را از ته بکنی
گربه ی دلداده که عقل و هوشش
به کل
به باد رفته بود این شرط را
قبول کرد و دندان‌ها و چنگالهایش
را کشید حالا که گنجشک دیگر
ترسی
از او نداشت به
کنار او آمد و قهقه ای
سر داد
و گفت: ای گربه ی
احمق
ببین بخاطر من به چه روزی افتادی !!
الان خواهم رفت و به همه ی

موش هایی 
که در این سالها
عزادارشان کرده ای خواهم گفت
تا بیایند و به
حسابت برسند
و
دمار از روزگارت در بیاورند ...