به وبلاگ علی شهریور خوش آمدید ...

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «#عاشقانه» ثبت شده است

هر یک از زنانی که زمانی
بی تفاوت از کنارشان گذشته اید
تمام
دنیای مردی بوده اند
مثلا همین زن که
از ا
توبوس پیاده شد
با
چشم هایی معمولی
و
کیفی معمولی تر
و تو
معصومش پنداشتی
روزی،
جایی ،جوری
کسی را
آتش زده است 🔥
شک ندارم مردی هست
که
هنوز در جایی از جهان
منتظر است آن زن
خوشبختی را
در همان
کیف چرم معمولی
به خانه اش ببرد... 💜

۱۷ مهر ۰۰ ، ۱۳:۳۱
ادمین

در سرزمینی  زیبا و سر سبز
ماهیگیرجوانی بود که هر روز
با
قلابی که  نوکش راست بود
به
ماهیگیری میرفت
و
نمی توانست چیزی بگیرد
همه به او می گفتند : ای دیوانه
باید با قلاب کج ماهی بگیری
و او میگفت :
قلاب من
یک قلاب مخصوص است
او هرروز این کار را
تکرار می کرد
تا خبر
دیوانه بازیش در
تمام شهر پیچید و در نهایت
خبر به
دختر پادشاه رسیدکه
علاقه ی شدیدی به ماهیگیری داشت
 دختر پادشاه به سربازان دربار
امر کرد : بروید و این جوان لجباز
را نزد من بیاورید تا ببینم

داستان از چه قرار است !
به دنبال
او رفتند،  اما
ماهیگیر جوان گفت:
بروید و بگویید که
وقت ندارم
و میخواهم ماهی بگیرم
دخترپادشاه از جدیت او در کارش
بسیار
متعجب و کنجکاوتر شد !!
و
تصمیم گرفت تا خودش
به دیدن
ماهیگیر برود
دختر پادشاه  وقتی به نزد او رفت
از او پرسید: ای
جوان دیووانه
همه ی شهر را مسخره ی
خود کردی،
زود به من بگو
با آن قلاب راست 
چگونه میخواهی ماهی بگیری ؟!!!
ماهیگیر جوان گفت: 
ای
شاهدخت والا مقام
اگر به کلبه ی کوچک من
قدم رنجه فرمایید، درآنجا راز این
داستان را برایتان خواهم گفت
پرنسس جوان این دعوت را پذیرفت
و با آن جوان به کلبه ی کنار دریاچه رفت
مرد ماهیگیر وقتی در کلبه را بست
با فندکش چند عدد شمع روشن کرد 
عود هندی خوش بویی را سوزاند
و
شاخه رز سفیدی به دست گرفت
و رو به
پرنسس کرد و گفت :
من سالها ست که
عاشق
و دلباخته ی تو شده ام
ولی
دستم از تو بسیار کوتاه بود
ماهی
بهانه بود در واقع من
میخواستم
تو را صید کنم
و به اینجا بیاورمت
حالا همگان خواهند فهمید 
که با
قلاب کج ، آدم میتواند
در
نهایت چند عدد ماهی بگیرد
ولی با قلاب
سر راست

آدم میتواند دختر پادشاه رو  بگیرد
ای فرشته ی 
زیبارو آیا حاضری
معشوقه و فرمانروای
قلب پاک من باشی ؟
دختر پادشاه از هوش و
شجاعت و شیرین زبانی
آن جوان بسیار خوشش آمد
و
بی اختیار لبخند ملیحی
روی لبانش نشست

مردجوان با دیدن این صحنه
جوگیر شد
و در حالی که
همه چیز
به خوبی پیش میرفت
تصمیم گرفت پایش را
از
گلیمش درازتر کند

گزارشها حاکی از این است
که
ابتدا صدای جیغ  بنفش پرنسس
و سپس صدای سـیلی محکمی
در اطراف دریاچه طنین انداز شد
و دیگر تا
به امروز خبری از
سرنوشت آن مردجوان در دسترس نیست

و ضرب المثل چنان میزنم در گوشت
قلاب راستت کج بشه
¿  تا سالها
بر
سر زبانها افتاد.

----------------------------
پ.ن : از برای چیست این شتاب !!؟
قافله را آهسته بران ...

۲۵ مرداد ۰۰ ، ۱۲:۵۲
ادمین

تو  قشنگ ترین تماس
از دست رفته ی
منی
خودت بگو
کی ؟
کجا ؟
در کدامین
نیمکت خالی ؟
منتظر
زنگ آغوشت باشم ...

۰۶ تیر ۰۰ ، ۱۳:۰۸
ادمین

شاید مجنونم

که هنوزم می خواهمت

مثل
ماهی رها در دریا

که خیالِ اکواریوم اتاقت

دیوانه اش کرده ...!!

۰۵ آذر ۹۹ ، ۱۵:۱۶
ادمین

کمان ابرو

تابستان هم

اگر گرمایی دارد

از "
تیرِ نگاه "

توست...

۱۵ تیر ۹۹ ، ۱۴:۴۲
ادمین

علی شهریور
 

۰۶ اسفند ۹۸ ، ۱۶:۲۲
ادمین