به وبلاگ علی شهریور خوش آمدید ...

🐈 💋

دوشنبه, ۱۴ اسفند ۱۴۰۲، ۰۶:۴۳ ب.ظ


در یکی از افسانه های
اسپانیش آمده است :
در شبی
فرانسیسکو گیا
نقاش شهیر اسپانیا
خسته از کار به خانه اش
برگشت و متوجه شد همسرش
همچون ماهی درخشان در
لباسی با گلهای درشت قرمز
در گوشه ای نشسته و
گریه و زاری میکند
پس با نگرانی پرسید :

چه شده لولا ؟!!
این چشمان تر و این
ناله ها برای چیست ؟

لولا گفت : لبانم مدتیست
ملتهب شده و گویا
در آتش می سوزد
بقدری که میخواهم
آنها را بریده و جلوی
گربه ها بیندازم

و ناگهان فرانسیسکو با
شوق وصف ناپذیری
در حالی که میرقصید گفت :

میو میو ... میو میو  ❤️‍🔥


"فایل صوتی داستان"  😄


 
۰۲/۱۲/۱۴
ادمین