به وبلاگ علی شهریور خوش آمدید ...

侍文化 💎

پنجشنبه, ۳۰ دی ۱۴۰۰، ۱۲:۵۱ ب.ظ

روزی یک سامورایی پیر
کنار ساحل نشسته بود
و در حال مراقبه بود
جوانی به او نزدیک شد و گفت :

مرا به شاگردی بپذیر
سامورایی پیر
با شمشیر خطی راست
بر روی شن کشید و گفت :
کوتاهش کن

جوان با کف پا
نصف خط را پاک کرد

سامورایی پیر گفت :
اشتباه است ، برو بیندیش
و فردا دوباره بیا
فردا سامورایی پیر
دوباره خطی کشید
و گفت کوتاهش کن

سامورایی جوان این بار
در انتهای خط کمی شن پاشید

سامورایی پیر دوباره نپذیرفت
سامورایی جوان این بار گفت:
نمی دانم و خواهش کرد
برایش پاسخ را بگوید

سامورایی پیر خط بلندتری
کنار خط قبلی کشید
___   _________
و گفت : حالا کوتاه شد
در زندگی بدون تخریب دیگران
همیشه رو بزرگی خودت کار کن
اوودا 
🙏

۰۰/۱۰/۳۰
ادمین