به وبلاگ علی شهریور خوش آمدید ...

از داشته هایت استفاده کن 💎

چهارشنبه, ۲۸ مهر ۱۴۰۰، ۰۱:۴۹ ب.ظ

 مرد ثروتمندی
ماشین آخرین مدلش را
مقابل مغازه ی قصابی
پارک کردسپس
وارد
مغازه شدو یک کیلو گوشت
سفارش داد اما قبل از اینکه
مغازه را  ترک کند
جوان خوشتیپی از یک
خودرو ی
وانت قدیمی
پیاده شد وارد مغازه قصابی شد
20 کیلو گوشت استیک
10 کیلو گوشت چرخ کرده کبابی
و 5 کیلو گوشت ماهیچه
سفارش داد
مرد ثروتمند با تعجب 
منتظر ماند تا آن جوان برود
سپس از
قصاب پرسید :
این مرد
پول این همه گوشتو
از کجا آورده ؟!!!

قصاب پاسخ داد: اون فقط یه
کارمند ساده اداره پست هستش
ولی
چن سالی میشه
با
سه زن بیوه‌ ازدواج کرده
که پس از مرگ شوهراشون
صاحب اموال و املاک زیادی
شدن و داره با پول اونا
عشقو حال می‌کنه
مرد ثروتمند بی اختیار
به نقطه ای خیره شدو چند
لحظه به فکر عمیقی فرو رفت
و سپس کلی
گوشت کبابی
و 
ماهیچه از قصاب خرید
و از
مغازه خارج شد وقتی به
خانه رسید و همسرش دید
که
شوهرش برخلاف همیشه
چقدر
گوشت و مخلفات خریده
با
تعجب پرسید : عزیزم  چه خبره !!
نکنه قراره مهمونی داشته باشیم؟!
مرد ثروتمند جواب داد : نه جانم
چه مهمونی ... فقط میخوام
قبل از اینکه اون راننده وانت 
سراغ تو‌ بیاد ، از ثروتم
نهایت لذتوووو
  ببرم ... 🌶 🍖  🍺

۰۰/۰۷/۲۸
ادمین