به وبلاگ علی شهریور خوش آمدید ...

🍹 🅰️Li 🍴 SH 🍹

شنبه, ۱۵ خرداد ۱۴۰۰، ۱۲:۴۲ ب.ظ

مرد ثروتمندی که بسیار
نژادپرست بود  وارد
رستورانی لوکس شد
نگاهی به اطراف انداخت
و دید زنی سیاه ‌پوست
در گوشه‌ای تنها نشسته است
به سوی پیشخوان رفت
و کیف پولش را در آورد
و خطاب به گارسون فریاد زد :

برای همه کسانی که اینجا هستند
نوشیدنی می‌خرم غیر از آن

زن سیاهی که آنجا نشسته است
گارسون پول را گرفت و به همه
کسانی که در آنجا بودند نوشیدنی
داد جز آن زن سیاه پوست

ولی آن زن به جای آن که نارحت
شود نگاهی به مرد نژادپرست کرد

و با لبخندی گفت: تشکّر می‌کنم
مرد خشمگین شد
و دوباره نزد گارسون رفت
و کیف پولش را در آورد
و به صدای بلند گفت :

این دفعه یک پرس غذا ی مفصل
برای همه کسانی که
اینجا هستند می خرم
غیر از آن سیاه که
در آن گوشه نشسته است

دوباره گارسون پول را گرفت
و شروع به دادن غذا و پرس اضافی
به افراد حاضر در رستوران کرد 

مشتری های جدید امدند و  رفتند و
آن مرد از لج خود این کار را
تا ساعتها ادامه داد ...
وقتی زمان کار رستوران تمام شد
و غذا و نوشیدنی به همه داده شد

زن جلو امد لبخندی زد و دوباره به
مرد گفت: از شما بی نهایت سپاسگزارم

مرد نژادپرست از شدت خشم
صورتش قرمز شد  و به حالت
انفجار در امد به سوی گارسون
خم شد و از او پرسید :

این زن سیاه‌پوست دیوانه است؟
من هزاران دلار خرج کردم
برای همه غذا و نوشیدنی خریدم
غیر از او و او به جای آن که عصبان
ی شود لبخند میزند و از
من تشکر می‌کنn !!

گارسون که نمیتوانست
جلوی خنده ی خود را بگیرد گفت :

خیر قربان او دیوانه نیست
او
صاحب این رستوران است

۰۰/۰۳/۱۵
ادمین